لحظه هایی که دیر اما زود میگذرد
چقدر عاشورا سخته... خیلی سخته ... فکر کردن به عاشورا گلو را فشار میده ...
و من خیلی نمیفهمم عاشورا چه گذشت و به نظر برام سخت میره ، امان از دل امام زمان که هر ساله عاشورا را به عینه میبینن و چقدر براشون واقعا سخته ... به همین دلیل بزرگان توصیه میکنن برای سلامتیشون صدقه بدین...
ما فقط یک ذکر مصیبت و یا دست بالاش یک مقتل میخونیم یا میشنویم اما امام زمان میبینن و این خبرای وجود نازنین و پر از مهر و محبت بسیار سخته...
چه می کند این حسین... با دوست و دشمن... و تا آخرین لحظه سعی در هدایت نفر به نفرشان دارد... شاید یکی شان دلش لرزید و فهمید راهش غلط است...
چه می کند این حسین ... همه ی حرکاتی، گفتارش، افکارش و ... بر پایه و اساس " مهر " است ... مهر
در آخرین لحظات با گوشه ی چشم خیمه ها را نگهبانی میکند که مبادا تا او زنده هست عزیزانش طعمه گرگان درنده ی روزگار شوند...
خدایا دست ما را از دامان پر عطوفت حسینت جدا مساز که بی حسین هیچ نیستیم هیچ....